محبوس در زندان تن

آخرین مطالب

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دلتنگم

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست


گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد

آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست


از آتش سودای تو و خار جفایت

آن کیست که با داغ نو و ، ریش کهن نیست


بسیار ستمکار و بسی عهد شکن هست

اما به ستمکاری آن عهد شکن نیست


در حشر چو بینند بدانند که وحشیست

آنرا که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست

  • ۰
  • ۰

اسیری

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد 
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
 
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
 
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
 
خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا 
صیدی که از کمندت ازاد رفته باشد
 
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
 
رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد
 
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گر مشت خاک ما هم بر باد رفته باشد
 
پر شور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد