محبوس در زندان تن

آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

تفکر و تعقل

به نام او

سلام ... 


در روزها و شب های عزیزی قرار داریم که از همه التماس دعا داریم .


در اعمال این شب ها دقت می کردم که چگونه می توان بهتر از گذشته بهره برد ... بحث تفکر به ذهنم خطور کرد !


در روایات از ارزش تفکر و قیاس آن با عبادت بسیار خوانده و شنیده ایم اما فکر کردم اگر بشود و کمی بالاتر رفت و تعقل کرد چقدر تفاوت حاصل می شود؟!


فرق است میان فکر و عقل :


۱- این که عقل مخلوق خداست و فکر خیر.

۲- فکر به خطا می رود اما عقل، نور است و تاریکی ندارد.

۳- هر انسان سالمی می تواند فکر کند اما تعقل پیشنیاز دارد که اول از آن خواست خدا و بعد تهذیب نفس است و البته بسیار نکات دیگر. 

البته در قرآن جایی تفکر را شرط بر فهم مطلبی کرده و آن جا که به فراتر از آن نیاز است تعقل را ملاک قرار داده است.


خداوند نور عقل را به همه عطا نکرده و یا این گونه بگوییم که همگان در جست و جوی آن نبوده اند و کیست که نداند خداوند بسیار بخشنده است؟


چه لذتی بالاتر از این که آدمی طعم شیرین تعقل را بچشد و خوش به حال عاقلان!! در روایات آمده که عقل آن چیزی است که با آن خداوند عبادت می شود و این جا جای تامل است ؟!!


پس یعنی هر که  عاقل است مومن نیز هست و اگر عاقل نباشد چه ؟؟؟ این جاست که یاد آن آیات و احادیثی می افتیم که برخی فکر می کنند به خدا ایمان دارند درحالیکه خسران زده دنیا و آخرت شده اند!!! نکند من از آن دسته باشم !! و باید به خود او پناه برد ...


دو حجت بر انسان تمام شده است یکی حجت باطنی و دیگری ظاهری . مراد از اولی عقل است و دومی فرستاده حق.بسیار انگشت شمارند کسانی که حجت ظاهری را نپذیرفته باشند ( اگر از کم و کیف آن چشم بپوشیم) ... پس چرا این همه ظلم ؟؟‌چرا این همه گناه و آلودگی و بی عدالتی ؟؟ چرا این قدر آه یتیم و اشک مادر.... مشکل از کجاست ؟؟‌ شاید در نگرش ما از این هستی که حاصل بی توجهی به پیرامونمان باشد سرچشمه گرفته ؟! 


بنده به احوال خود حسرت می خورم که چرا یک بار زیر آسمانش ننشسته ام و نیاندیشیدم که چرا من‌؟ چرا این جا ؟ به کجا ؟ و هر وقت که خواستم چنین کنم، افسار ذهن از دستم برفته و 

غرق در افکار زاید دیگر شده ام که این خود از نشانه های عدم آمادگی ای است که پیشتر اشاره شد. 


البته همه آن چه که گفته شد، نفی عبادات و ذکر نیست! ابدا! بلکه به معنای مکمل بودن آن هاست و اعتدال پیش شرط هر کار دیگر است و لزوما میانه بام از هر طرف آن امن تر است!‌ :) 

گرچه که حقیر هنوز روزنه ای از نور عقل را دریافت نکرده و فقط به لطف خداوند امیدوار است!


به هر روی از خدا می خواهم تا اگر عمری باقی ماند تا سال دیگر ، نعمت عقل را برما ارزانی دارد تا عاقلانه زندگی کنیم و عاقلانه عبادتش کنیم . 


از صمیم جان التماس دعا دارم.  

نظرات (۱)

یک ساعت تفکر برتر از هزار سال عبادت است!
آقای پیمان ارجمند بنده کاملاً با این تفکر موافقم! چرا که ما انسانها عبادت را از سر تکلیفی اجباری انجام می دهیم که هیچ لذت یا عشقی درآن نیست.فقط یک رفع تکلیف و ساقط کردن وظیفه از خود! این نوع عبادت ارزش معنوی چندانی ندارد.عبادت و پرستش خدا بخاطر ترس ازجهنم یا بخاطر بدست آوردن مزایای بهشت! یک نوع معامله پایاپای با خداست! و این خیلی غیرمنصفانه است! امیدوارم روزی عبادت هامون از سر عشق باشه و با خالق خود معاشقه کنیم نه معامله!ای کاش آقای پیمان راهی بود تا با شما بیشتر در باب این موضوع سخن میگفتیم.
سپاس از شما 
ملک آرا
پاسخ:
سلام آقا/خانم ملک آرا ، 
ممنون که تشریف آوردید، بله عبادت عاشقانه چیز دیگریست، تشنه بودن بسیار چیز مهمی است و چه چیز بهتر از سرچشمه هستی می تواند آدمی را سیراب کند!
امیدوارم از جنابتان بیشتر بیاموزم.
یاحق.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی